
ره آورد اخبار: اصفهان همیشه به گنبدهای فیروزهای و رنگ آبی زایندهرود و آسمانش معروف بود؛ به آبیِ بیانتها که بر گنبدها و پلها میدرخشید. اکنون همان آسمان، خاکستری و خسته است. زایندهرود خشکیده و هوایی که بر آن میوزد بوی مازوت میدهد. این دود خاکستری افق را میبلعد و گلو را میسوزاند. در شهری که روزگاری از زایندهرود زنده بود، نفس کشیدن حالا شبیه به مبارزهای خاموش است یا شاید نوعی تسلیم.
حالا آفتاب با زحمت از لایهای ضخیم از دود و غبار بالا میآید و گنبدهای فیروزهای را در سایهای خاکستری فرو میبرد. هوای شهر بوی گوگرد و دود میدهد، هوایی که هر نفسش بهایی دارد.
بر اساس تازهترین گزارش وزارت بهداشت ایران، در سال ۱۴۰۳ بیش از ۵۸ هزار و ۹۷۵ نفر در کشور بهدلیل مواجهه با ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون جان خود را از دست دادهاند؛ به عبارتی روزانه ۱۶۱ مرگ و در هر ساعت ۷ نفر. برآورد خسارت اقتصادی این بحران نیز ۱۷.۲ میلیارد دلار در سال است؛ رقمی معادل بودجه چند وزارتخانه و سنگینتر از بسیاری از طرحهای عمرانی ملی.

اصفهان؛ دومین شهر آلوده ایران
در میان کلانشهرهای ایران، اهواز با میانگین سالانه ۴۲ میکروگرم در مترمکعب آلودهترین شهر کشور بوده و اصفهان با میانگین ۳۴ میکروگرم، در جایگاه دوم قرار دارد، رقمی که هشت برابر حد مجاز سازمان جهانی بهداشت (۵ میکروگرم) و بیش از سه برابر استاندارد ملی است. بهگزارش وزارت بهداشت، اصفهان در سال گذشته ۳۴۸ روز از سال را با هوایی آلودهتر از حد مجاز سپری کرده است؛ یعنی تقریباً تمام سال، نفس کشیدن در این شهر برای همهی گروههای سنی ناسالم بوده است.
اما بحران اصفهان فقط عدد نیست؛ چهرهی انسانیِ یک فاجعهی زیستمحیطی است. کارشناسان میگویند منبع اصلی آلودگی در اصفهان نیروگاه مازوتسوز و صنایع سنگین هستند؛ سوختی غلیظ و گوگرددار که سالهاست در بسیاری از کشورهای جهان ممنوع است، اما در اصفهان نه فقط زمستان که گاز طبیعی کم میشود، بلکه در بیشتر ایام سال بهکار گرفته میشود. محمد زارعی، یکی از ساکنان شمال شهر اصفهان، میگوید: «صبحها چشم میسوزد، گلو میسوزد، دود و غبار مثل چتر روی شهر را پوشانده است.»
مسئولان و مدیران استانی کمتر درباره این واقعیت سخن میگویند، اما دادههای ماهوارهای نشان میدهد در ماههای زمستانی افزایش قابلتوجهی در غلظت دیاکسید گوگرد در هوای اصفهان رخ میدهد؛ نشانهای از بازگشت مازوت به مدار سوخت نیروگاه و کارخانههای بزرگ.

بیماریای بیعلامت، مرگی بیصدا
پزشکان در بیمارستانهای اصفهان از افزایش چشمگیر بیماریهای تنفسی و قلبی خبر میدهند. بر اساس دادههای رسمی، ۱۰۰ درصد جمعیت شهری کشور در معرض هوایی آلودهتر از حدود مجاز سازمان جهانی بهداشت قرار دارند. حتی پاکترین شهرها، سنندج (۹ میکروگرم) و رشت (۱۱ میکروگرم)، همچنان از استاندارد جهانی فاصله دارند.
اما در اصفهان، تأثیر آلودگی هوا فقط در اعداد و پروندههای پزشکی نیست؛ در چشمان قرمز کودکان، در سرفههای شبانه کارگران و در سکوت آسمان دودزدهی شهر حضور دارد؛ مرگی که دیده نمیشود، اما هر روز تکرار میشود. و شاید بزرگترین تراژدی این باشد که ما به این هوای آلوده عادت کردهایم.
نفس اصفهان به شماره افتاده است. شهری که روزگاری با زایندهرود زنده بود، حالا با مازوت، دود و هوای آلوده نفس میکشد. طبق آمار رسمی وزارت بهداشت، آلودگی هوا در سال ۱۴۰۳ نزدیک به ۵۸هزار نفر را در سراسر کشور به کام مرگ کشانده؛ سهم اصفهان از این فاجعه تلخ، ناپیدا اما سنگین است.
به گفته علیرضا رئیسی، معاونت بهداشت وزارت بهداشت، در سال ۱۴۰۳ بیش از ۵۸ هزار و ۹۷۵ مرگ در کشور منتسب به مواجهه با ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون بوده است؛ یعنی روزانه ۱۶۱ نفر و ساعتی ۷ نفر جان خود را به دلیل هوای آلوده از دست دادهاند. خسارت اقتصادی این بحران زیستمحیطی نیز بیش از ۱۷.۲ میلیارد دلار در سال برآورد شده است؛ رقمی معادل بودجه سالانه چند وزارتخانه.
در میان کلانشهرها، اهواز با میانگین ۴۲ میکروگرم بر مترمکعب آلودهترین و اصفهان با میانگین ۳۴ در جایگاه دوم آلودهترین شهرهای کشور قرار گرفته است. این رقم حدود سه و نیم برابر استاندارد ملی و هشت برابر حد مجاز سازمان جهانی بهداشت (۵ میکروگرم) است.
اصفهان در سال گذشته ۳۴۸ روز از سال را با غلظتی بالاتر از رهنمود ۲۴ ساعته سازمان جهانی بهداشت سپری کرده است. به بیان دیگر، تقریباً تمام سال، هوای این شهر برای گروههای حساس و حتی برای عموم مردم ناسالم بوده است.

مرگ خاموش، بخشی از زندگی روزمره در اصفهان
این آمار فقط عدد نیست؛ نفسهای تنگ کارگران، کودکان و سالمندانی است که در اصفهان گرفتار هوای آلودهاند و سکوت تصمیمگیران و بیعملی مسئولان دست به دست هم داده تا آسمان نصفجهان خاکستری شود و مرگ خاموش، بخشی از زندگی روزمره در اصفهان باشد.
اما کارشناسان ریشه این وضعیت را در ترکیبی از آلودگی صنعتی، تردد خودروهای فرسوده و مازوتسوزی نیروگاه در اصفهان میدانند. در حالی که استفاده از سوخت مازوت باید تنها در شرایط اضطرار مجاز باشد، گزارشهای میدانی و مشاهدات شهروندان از بوی تند گوگرد و دود سنگین در شبهای اصفهان خبر میدهند؛ نشانهای از مازوتسوزی در نیروگاه است.
با وجود هشدارهای مکرر سازمان محیطزیست و اعتراض شهروندان، نظارت مؤثری بر مصرف سوخت در صنایع بزرگ اصفهان، از جمله نیروگاه شهید منتظری و فولاد مبارکه دیده نمیشود. نتیجه این چرخه، چیزی جز هوای خاکستری، افزایش بیماریهای تنفسی و کاهش امید به زندگی در میان ساکنان این شهر تاریخی نیست.
در پایان، آمار وزارت بهداشت یک هشدار بیسابقه را فریاد میزند: ۱۰۰ درصد جمعیت شهری ایران در معرض غلظتی بالاتر از حدود مجاز سازمان جهانی بهداشت قرار دارند، یعنی در این کشور، حتی پاکترین شهرها هم از نفس افتادهاند.
